پسرم علی

  چند وقتی بود نشده بود بیامو مطلب برا جوجه ام بذارم . خدا را شکر فرصت دست داد ، حالا میخام از جریانات این پسر خوشکلی بگم که خیلی بلاست . از وقتی شروع به چهار دست و پا راه رفتن کرد وسایل کابینت از دستش آسایش نداره و مامانش از دست این کار عاصی شده . متاسفانه علی جون با این که دو سالش هم تموم شد پسرم علی...ادامه مطلب

تولدت مبارک پسرم  فعلا عکس از جیگرمون ندارم بعدا سر فرصت عکس تولدش را هم میذارم اینم کیک تولد بفرمایید. سلام اینم عکس های یه تولد حول حولکی البته بابای بچه داره با ادا و شکلک کاری میکنه که بلای ما بشینه پشت میز. البته پخت کیک و تزیین اون کار دست مامانشه. ممنون خجالتم ندید. پسرم علی...ادامه مطلب

چند وقتی بود نشده بود بیامو مطلب برا جوجه ام بذارم . خدا را شکر فرصت دست داد ، حالا میخام از جریانات این پسر خوشکلی بگم که خیلی بلاست . از وقتی شروع به چهار دست و پا راه رفتن کرد وسایل کابینت از دستش آسایش نداره و مامانش از دست این کار عاصی شده . متاسفانه علی جون با این که دو سالش هم تموم شده هنوز به این کار علاقه داره و من از دست این کارش کلافه هستم . توی آشپزخونه هر چیزی نظمشو از دست داده و به هم ریخته است. این عکسو موقعی شکار کردم که کاملا غرق در کنجکاویش بود ، کاری که هنوز برای اون جذابیت خودشو داره. پسرم علی...ادامه مطلب

پسر جانم ای شهد و شادی من       تویی هدیه حق و هادی من   یگانه گل و سرو باغ منی                  فروزنده چشم و چراغ منی   تو مشعل فرادار راه منی                 عصای من و تکیه گاه منی من ارمیشوم خالی از خویشتن          تو پر میشوی از مواریث من   تویی جانشین جوانی من              پس از مرگ من زندگانی من علی و مادر آسیه در شمال عشق این پسر گل مادرهاشن مخصوصا مادر آسیه که انصافا حوصلش تو بچه داری تکه و خیلی بچه دوسته خدا هر دوی مادر ها رو براش نگه داره این عکس متعلق به سفر شماله و علی گل من در حال ذوق کردن از دیدن موج دریاست. قربونش برم پسر گلمو [ جمعه 19 آذر 1395 ] [ 14:48 ] [ ضیائی ][ موضوع : ] [ ] پسرم علی...ادامه مطلب